دوبیتی
9 مرداد 1402
X

تنِ باغِ اِرم را‌‌ باز دیدم

رخِ آلاله ها‌ را ‌‌‌‌ ناز ‌‌ دیدم

ندیدم‌‌ در مریوان و سنندج

غزالی را که‌‌‌‌‌‌ در شیراز ‌دیدم

8 مرداد 1402
X

به پاخیزد مگر‌‌ کوروش دوباره

که ایران را‌‌ نبینم‌‌ تکه پاره

و گرنه ‌ با دعا در طولِ تاریخ

نکرده میهنم را کس اداره

7 مرداد 1402
X

زغن ها را شریکِ زاغ دیدم

گلِ خونین دلی در‌ باغ دیدم

سیه پوشیدم از مرگِ سیاوش

چو بر قلب شقایق داغ دیدم

2 مرداد 1402
X

حریرِ نازکِ‌‌‌ سبزی تنت بود

شقایق شاهدِ گل دادنت بود

شکوفا میشدی درباغ شعرم

دلیلم غنچه یِ پیراهنت بود

1 مرداد 1402
X

همان سودی‌ که‌‌ پایانش زیان‌ است

فرا رویِ ضحاکانِ زمان ‌ است

سیاست هایِ واهی در حکومت

شکست‌ عمده یِ فرعونیان است

1 مرداد 1402
X

به عشق چیدنِ ماه و ستاره

تپش گیرد وجودم را دوباره

هنوز از آتش خورشیدِ رویت

بریزی رویِ چشمانم شراره

30 تیر 1402
X

به اِصرارِ خداوندِ زمینی

نباید رنگِ شادی‌ را ببینی

به زورِ اسلحه تغییر دادند

حکومت را به استبدادِ دینی

29 تیر 1402
X

سر سبز تر از بوته گلِ ریواسی

بشکفته‌ تر‌‌ از‌‌‌ شکوفه‌ ی‌ِ گیلاسی

ای‌باغِ تنت‌‌ دستخوش‌ِشبنم شعر

از‌ جنس‌ غزلهایِ پر از‌ احساسی

27 تیر 1402
X

نه گاهی در خیابان‌ دلبری کرد

نه ما را اندکی از دین بری کرد

هراسان از حضورِ گشتِ ارشاد

به سر از ترسِ تهمت روسری کرد