دوبیتی
گرفتارِ کویرِ سینه چاکیم
به دور از چشمه هایِ آب پاکیم
جهنم کرده ای بر پا تو ای شیخ
که ما از دست بی برقی هلاکیم
قناری در قفس آوازمیخواند
برایِ جوجه های نازمیخواند
به دور از لانه با بالِ شکسته
به یادِ آخرین پرواز میخواند
در آغازِ سرودم ناز با تو
جوابم یک دهن آواز با تو
طنینِ تنبک و تنبور با من
سه تارِ بی غمِ شهناز با تو
به دور از خانه زیرانداز با تو
شروعِ رقصِ با آواز با تو
سه تار و ساغر و سیگار با من
شرابِ نم نمِ شیراز با تو
شقایق گونه و طنّاز باشی
خدایِ جلوه هایِ ناز باشی
معطر کرده ای باغِ ارم را
بهارِ ویژه یِ شیراز باشی
از اینکه برده یِ شیخِ ریایند
به جنگ ایده ها با سر بیایند
کسی باکاسه لیسان در نیفتد
که این ها در نکاحِ کدخدایند
بهاران را غُل و زنجیر کردند
شقایق گونه ها را پیر کردند
ثناگویانِ شیخِ سفله پرور
جنایت با دَم شمشیر کردند
به رویِ قله یِ سردِ دنایت
غزل میخوانم از حافظ برایت
انار از گونه یِ شعرم بریزد
بـه یادِ نـم نـم گلخـنده هـایت
به سر وقتم بیا ای خوبِ شعرم
تو هستی ساغر مشروبِ شعرم
به زیر چکمه های شیخِ خونریز
غزل پرپر شد از سرکوبِ شعرم