دوبیتی
طــلا گیـسوی ِ عینـک آفتــابی
نکن در کوچه ها لب را شرابی
نمی خواهم غـزلخوانان شهرم
بگیــرند از نگاهـت شعــرِ نابی
رسید از باغ فروردین گزارش
بهار افتاده از نازت به کُرنش
شقایق را به آرامی به تن کن
بکش زیبایی گل را به چالش
اگر چه کمتر از کم آفریدند
شراب ناب نـم نـم آفـریدند
گِلیباعطر گُل آغشته کردند
زنی محبـــوب آدم آفریدند
سرانجامم گره خورده به برجام
نمیدانم چه پیش آید سرانجام
سپردم سرنوشتم را به "پوتین"
زند تیپابه بختم شیخ و خاخام
قناری در هوایِ باز میخواند
چکاوک از تب ِ پرواز میخواند
"الاهه"پشتپرچین"ناز"میکرد
"بنان " از بیدلی آواز میخواند
نیاید مُلک جم را کس به فریاد
نماند از قهر اهریمن دلی شاد
اگر با هم بکوبیم فرق شب را
گریزد از وطن یلدایِ بیداد
بساز از نغمه یِ ساز شبانه
غزلهای پر از شعر و ترانه
بدم در ساز دلکوکتکه یلدا
برقصد با انار ِ دانه دانه
نه اشکی یخ زند از آه ِ سردم
نه بغضی بشکند از تاب دردم
گـزیـدم روز اول خـانه در باد
که ریزدحسرت از پاییز ِزردم
بیفزایم به احساسم جنون را
بهم ریــــزم بنای بیستــون را
سپارم فرق سر رادست تیشه
که شیرینم ببیندجوی خون را