دوبیتی
17 آبان 1404
X

به غیر از نامه هایِ عاشقانه

غزل ریزم به پایت یا ترانه

مقدس‌هستی‌وکردم عبادت

تو را بعد از خداوندِ یگانه

13 آبان 1404
X

شرابِ نم نمِ انگور باشی

شرارِ چشمه هایِ نور باشی

خدایِ عاشقان را خوش نیاید

که ازپلک دوچشمم دور باشی

19 شهریور 1404
X

همان ساعت که‌ بانو قهرکردی

به کامم زندگی را ‌ زهر کردی

شبانگاهی که رفتی از دیارم

توقف در کدامین شهر کردی

24 بهمن 1403
X

سبویِ نقره پاش نور باشی

بلورِ نازِ شرقِ دور باشی

تورا نامیده‌ام ساغرکه‌دائم

پناهِ نم نمِ انگور باشی

10 بهمن 1403
X

به دور از حاشیه باید بکوشم

شراب از شهدِ لبهایت بنوشم

صدای خنده های دل نشینت

طنین دیگری دارد به گوشم

7 دی 1403
X

بلا بالا تر از حوّایِ سرکش

ندادی‌ با تمنا تن به سازش

بیا ای نازنین بانو بگو ‌سیب

بکَش اولادآدم را به چالش

27 آذر 1403
X

نکن‌منعم که‌دیگر از تب شعر

لبم را بر ندارم از لب شعر

بنوشم با پیاله جرعه جرعه

شراب مثنوی را درشب شعر

22 آذر 1403
X

سراغِ تار و پودم را گرفته

فراتر از حدودم را گرفته

حسابی‌درد‌بی‌درمان‌عشقت

سراپای وجودم ‌‌‌ را گرفته

21 آذر 1403
X

پری بانویِ آویشن به دوشم

بلا بالایِ تُرکِ قهوه نوشم

چنانم میربایی‌دل که باشعر

غزل بر باغِ اندامت بپوشم