دوبیتی
هنوز از شورِ آواز ِ مدامت
شود پسکوچه های دل به نامت
نشانت را زدودنداز خیابان
نشد چیزی کم از اوج مقامت
چـه نم نم می زند ساز نکیسا
حلول چله را در برف و سرما
در آغــــاز زمستـان می نـوازد
به عشق دختری با نام یلــــدا
نگاهـم با نگاهـت حرف دارد
سخنهای قشنگ و ژرف دارد
بهـارستـانی از یـاس سپیدی
کجـا رنگ تنـت را بـرف دارد
حـریر شال سرخ تــرمه دوزت
چه ناز افتاده در پشت بلوزت
بـه آتش می کشـانـد عاشقـانه
وجــودم را نگــاه دل فــروزت
هنـوز از کـوچـه های پرت ِ اقبال
به نقلاز"دولت آبادی"چه باحال
صبـا نـم نـم رسانـد از "کِلیـــدَر"
سلام ِ"گل محمد" را به "مـارال"
پرستو رو به جنگل تار میزد
قناری پنجه بر گیتار میزد
سه تار چالش انگیز چکاوک
پیاپی در هوای یار میزد
خدایِ نغمه در آواز من باش
پیاپی هم نوا با ساز من باش
به پاکن هلهله در مایه ی شور
سه تار بی غمِ شهناز من باش
به او گفتم بـده دستی به دستم
به من گفتا مگر عشق تـو هستم
تَـــرک در چینی ِاحساسم افتاد
به خودپیچیدم ودرهم شکستم
شرابی کـز لـب ساقی بـرآید
گـــره از کار آدم می گشـاید
و گـرنه ساغری از آب انگور
به آنی رفع مشکل مینماید