آرشیو اسفند 1398
گــل ِ زیبـــــای ِ بی مـانـنـد آید
بـــه روی هــر لبی لبخـــند آید
زمستان پشت پَرچین دادمیزد
کـه عیــد از رفتـن ِ اسفـند آید
چـرا رفتی وفـایت را بنازم
ستم کردی جفایت را بنازم
میان های هـایِ گریه هایم
طنین خنده هایت را بنازم
شقــایـــق رویِ بی مـــانـنـد آید
بـــه روی هــــر لبی لبـــخند آید
زمستان پشت پَرچین داد میزد
کــه شــادی آخـــر ِ اسفــند آیـد
تـن صحـرا پـر از عطـر بهـاری
لباب شعر ناب ازچشمه جاری
به گوشم میرسد ازدشت گلها
پیــاپی نغمــه ی سـاز ِ قناری
رفتی اما یک نفس چشم انتظارت نیستم
تا ابد هم بر نگردی بی قرارت نیستم
می دهم تن را به زیرِ تیغ تهمت ها ولی
دیگر آن حلاج مست سر به دارت نیستم
آنقَدرخون در دلم کردی که بعد از رفتنت
پیش خودگویم چه بهتر درکنارت نیستم
میزنم در خلوتم پیوسته بر سیم سکوت
تا بفهمی نغمه در آهنگ تارت نیستم
زهر ِ مارم باد اگر دل را ببندم بر لبت
گر شراب کهنه هم باشی خمارت نیستم
من کویری زاده یِ خونین دلِ تفتیده ام
چشمه ی شیرین ِ آب خوشگوارت نیستم
در حقیقت روز اوّل دل گرفتارت نبود
بعدازین هم ای عسل بانو دچارت نیستم
آمیزه ای از یاس سپیدند اینها
از قـافلــه ی نـور امیـدند اینها
بر بستر بیمـاری ما فـرشته اند
در قالبما روح دمیـدند اینها
چـراغ ِ شعله افــروزی ندارم
رفیـق نـاب ِ دلسـوزی نـدارم
تنم میلرزداز سرمای پُر سوز
انیس پیـــرهن دوزی نـدارم
دلارای ِ دل انگیز ِ دل افروز
وفا را از حضور گل بیاموز
بهـارِ بی مثالی فـرش کرده
به استقبال گرم عید نوروز
به هر یک تار گیسو کوکب آویز
چراغ چهـره ات را بر شب آویز
طلـوعِ صبـح روشـن کـن تبسم
نبـات خنـده ات را بر لـب آویـز