آرشیو اسفند 1396
هــوای دهلــــران تـا آسمـاری
شده از بوی فــروردین بهاری
بیا در دشــتِ گل ها تـا ببینی
هزاران گـونه ی سرخ و اناری
به سمتِ آسماری رو بیاور
بهار از دشت دالاهو بیاور
نوازش کن تنِ گلپونه ها را
چَویلِ نم نمِ خوشبو بیاور
گلایُل از پسِ پرچین بیاید
به باغِ لاله و نسرین بیاید
به دید و بازدید عیدِ نوروز
شقایقناز و پاورچین بیاید
شقــایـق راضی و خرسند آید
بـه روی هـــر لبی لبخــند آیـد
تحمل کن همین امروز و فردا
کــه شـادی آخــرِ اسفنــد آیـد
فانــوس و بلـــورِ قصـرِ آئینـه تـوئی
مسرورم از اینکه یـار دیــرینه تـوئی
دلگیــر و دل افسرده و دلتنگ تـوام
بازآ کــه رفیـق عصــــرِ آدینـه توئی
چرا پنهان میان سبزه هائی
گل نازم بهـــار آمــد کجائی
کنار پونه ها تا عیـد نوروز
بمانــم زیــر باران تـا بیائی
شقایق درپس ِ پَرچین چه زیباست
طنین ساز ِ بلـــدرچین چه زیباست
گلایول جامـه ی رنگی به تـن کــرد
لباس سبز فــروردین چـه زیبـاست
رفیقِ یک دل ویک رنگ من باش
سه تار و نغمه ی آهنگ من باش
به یاد آور که از جنس غروبم
بزن تار و کمی دلتنگ من باش
حریر دامن سبزت مسیرِ بویشب بوهاست
غزالوحشیِچشمت پلنگِ دشتِ آهوهاست
به سوی هُرم آغوشت مهاجرها به پـروازند
هوای سردوییلاقی پر ازکوچ پرستوهاست
بیا با ناوک مژگـان بزن زخم و خلاصـم کن
کهبررویتنمصدهاخراشازتیغ چاقوهاست
من از غم نامه هایکشتن سهراب فهمیدم
که شهدناب لبهایت اساس ِنوشدارو هاست
شکوهشهرخورشیدیکهازچشمان من دوری
طلوع موطلایی ها کماکان درفراسوهاست
سفرکردم به ناکامی ولی باچشمخود دیدم
کهبعدازاینهمهتلخیعسلدرکام کندوهاست
تو را اصلاً عسل بانو زر و زیور بغـل کـرده
شعاعدامنت زربفتو بردستت النگوهاست