28 دی 1394نازنینا رنگِ چشمـت بی قــــرارم می کـند
عمق چشمانت به دنیاهـــای دورم می بَرد
از خیالـــم می گــــریزی تا پریشانت شوم
بافـــه ی زلفت کتابی از غــزل ها می شود
غنچه ی سرخِ لبت آتش به جــانم می زند
روی مـاهت می درخشد از مسافتهای دور
دائماً بـوسیدمت شب ها در آغــوش خیال
ای عسل بانو قلــم را لحظه ای از من بگیر