28 اردیبهشت 1402

جذّابی و هم رنگ شقایق  شده ای تو
ازچشم توپیداست‌که‌عاشق شده‌ای‌تو

پیدا  نشود  مِثل تو  در عالم  هستی
دردانه ترین خلقت خالق شده ای تو

با جاه و  جلال آمده ای کلبه ی ما را
با زندگیِ  ساده  موافق  شده ای  تو

ای ماه پری چهره بدان قدر خودت را
چون برحذر از آینه ی دق شده‌ای تو

آنقدر   ظریفی‌ که  به  عنوان  تشابه
با برگِ گلِ ‌  لاله‌  مطابق  شده ای  تو

تا کی بزنم بر  سر  و  با گریه بگویم
عذرای منی  مونس وامق شده ای تو

بانو عسلم  پا ‌‌ بنه در  محفل  عشاق
هرچند که بی شائبه لایق شده ای تو