12 آذر 1401
خیالت رو به رویم بود بانو
وصالت آرزویم بود بانو
نمی دانی در آن رویای رنگی
چه بغضی درگلویم بود بانو
نبودی تا ببینی در زمستان
چه سرمایی پتویم بود بانو
من آن پیرم کهدر اوج جوانی
سپیدی رنگ مویم بود بانو
همانروزی که پرپر شد بهارم
خزان همرنگ رویم بود بانو
شراب زندگی شد زهر مارم
سفال غم سبویم بود بانو
عسل جانم سه تارِنغمه سازت
زبان گفتگویم بود بانو