1 تیر 1401
تشبیه نتوان کردکه گویم به که مانی
در جمله نگنجی که کنم وصف معانی
نامیدمت از تشنگی ام نم نم ِ باران
از بس که تو پاکیزه تر از آب روانی
از باغ لب و چهره و اندام تو پیداست
نازک بدن و لاله رخ و غنچه دهانی
بر پنجره یِ رو به افق در برِ چشمم
تابنده تر از تابشِ خورشید ِ جهانی
الحق که تویی"کاوه ی آینده ی ایران"
از چنگ ستم مُلکِ کهن را بسِتانی
پیجو شده ام ردّ تو را خانه به خانه
با آن که ندارد احدی از تو نشانی
گفتم به پیام آورِ دل چاره چه سازم
گفتا که خودت را بکُش از نازِ فلانی
حرمت بنه بانو عسلم اشک قلم را
با خون دلم نامه نوشتم که بخوانی