23 آذر 1398دامنِ سبزت پر از گل هـای نازِ دلبری ست
کـم نـدارد بایگانی نسخه ای از خُلق نیک
سالها در زیر شالت خودنمایی کرده است
برده ای با چشم و ابرویت قرار از بیقرار
عاشقـانت را بکش با دلفـریبی تک بـه تک
ردِ دندانت شبی روی لبـم جا خوش نکرد
گـرچه منعم میکنند از چیـدن ممنوعه ها
ای عسل بانو نبایـد محـو چشمـانت شوم
راز و رمـزش را نمیدانم ولی عشقم هنوز