غزل
دوبیتی
آرشیو
مدیریت
14 خرداد 1398
مرا جز درد و غم فریاد رس نیست
امیـدم ذره ای دیگـر به کس نیست
به خـود گفتم رهـا می گـردم از دل
ولی راه گریز از پیش و پس نیست
به هر جا پا گـذارم خشکسالی ست
طراوت در میان خار و خس نیست
از آن روزی کــه دلبـر ترک مــن کرد
مرا گاهی غـم عشق و هوس نیست
بــزن نی زن کـه رفـت آرام جـــانـم
دلـم جای غمست و ناله بس نیست
بنـال ای مـرغـک ســر در پــر و بـال
کـه جــای زنـدگانی در قفس نیست
همـــان بهتـــر کـه کامـم تلــخ باشد
عسل از این که همنفس نیست
نام:
ایمیل:
وبسایت:
متن نظر:
ثبت نظر
×
Modal title
×
Modal title