غزل
دوبیتی
آرشیو
مدیریت
14 مرداد 1392
هر روز دلم زیر غم تازه تری بود
من در پی دل بودم و او با دگری بود
شاید ز من بیدل و افسرده گذشته
آن شور جوانی که سراسر شرری بود
صحبت نه فقط بر سر یک عشق محال است
هر جا ز پی اش سر زده ام بسته دری بود
آن گوهر دردانه که دلبسته ی اویم
گاهی به من از گوشه ی چشمش نظری بود
بر طالع بختم بنویس، بلبل خسته
بالی به قفس می زد اگر بال و پری بود
هر صفحه ی شعری که برایش بنوشتم
دلشادیم ازقاصدک نامه بری بود
از هجر عسل تا به ابد زار و غمینم
ای کاش ز درد دلم او را خبری بود
نام:
ایمیل:
وبسایت:
متن نظر:
ثبت نظر
×
Modal title
×
Modal title