غزل
دوبیتی
آرشیو
مدیریت
28 تیر 1392
اگر یک شب نبینم روی ماهت
شود روزم چو چشمان سیاهت
مبادا از هوس گاهی نگاهی
بلغزد روی چشم بی گناهت
کبوتر جامه ی آبی بپوشد
نگاهش گر بیفتد بر نگاهت
من آن مستم که عمری دست و سر را
بساییدم به پای بارگاهت
گمان کردم که چون یوسف بگردد
هر آنکس شد اسیر قعر چاهت
هوای بی کسی ایدل چه سرد است
بغل بگشا که آیم در پناهت
عسل ، بیچارگی را شکوه ای نیست
هزاران چون منی شد گرد راهت
نام:
ایمیل:
وبسایت:
متن نظر:
ثبت نظر
×
Modal title
×
Modal title