28 فروردین 1392در غم هجر تو گریان و غمینم چکنم
دانم از درد گران جان بسلامت نبرم
گفته بودی ز پی ات ناله و زاری نکنم
با نگاهی به رخت عاشق و دلبسته شدم
از ازل تا به ابد کار ِتو غارتگری است
سحر از بوی تو مستی بکند باد صبا
ترک منزل مکن ای لاله رخ ِ آینه رو
آسمان تیره و تار است و پر از گرد و غبار
بسر آمد دگر آن صبر و شکیبایی من