21 آذر 1397

باغی از ممنوعه داری سیب کالی میدهی؟
پشتِ  پرچینِ  پر  از  آلاله  حالی میدهی؟

می نشیند پیک احساسم به روی شانه ات
قـاصـدک هـای مسافـر را مجـالی میدهی؟

در بهشت محشرت سیبی نصیب ما نشد
وای از آن ممنوعه هایت پرتقالی میدهی؟

بی قراری دل  پریشم لانه‌ را  گم‌ کرده ام
بین  مــوهای بهـم  تابیده چالی میدهی؟

سرنوشتم  الغرض  افتاده  در   فنجانتان  
دل به تفسیرات تلخِ قهــوه فـالی میدهی؟

آسمـان را با نگاهـت کرده ای رنگین کمـان
جَلـد اگر بـاشد کبوتر   باز بـالی میـدهی؟

غیــر ممکن باعـث ایجــادِ ممکـن می شود
فـرصـتِ انـدیشه در امـرِ محـالی میدهی؟

دشت سرد بی غزل را کردم از عشقت گذر
پایِ‌شعرِ خسته‌ام را مشت و مالی میدهی؟

سال ها از دوری ات بانو عسل افسرده ام
عاقبـت آرامـش ِ بعــد از مــلالی میدهی؟