7 مرداد 1397

مُهـر و سجاده و تسبیح و دعــا یادم رفت
دائمــاً زیــر سوالـــم کــه چــرا یـادم رفت

بسکه بـر روی رُخت زل زدم از راه هـوس
"در خــرابات مغــان نـور خـدا" یادم رفت

نکند زمـــزمه در کنـج قفس مـــرغ سحـر
نغمـــه ی نی لبــکِ عقــده گشا یـادم رفت

گرچه از عشق تو گفتم پس پرچین خیال 
کــوچه ی منشعب از کوی شما یـادم رفت

بی قـــرارم نکنــد زلف سمـــن سای نسیم
نفس و بـوی خـوش بـاد صبـا یـادم رفـت

هـر زمـانی که شدم مضطرب از باد خزان
باغ گل هــای پر از حـال و هـوا یادم رفت

ای عسل مـــرغ دلــــم یـادِ خیــابان نکنـد
رنگ دنیـــای در و پنجـــــره ها یادم رفت