10 اردیبهشت 1396

شهـره ی شهـر ِ غــزل مشتاق پیوند توام
حلقه کمتر کن کمندت را که در بند ِ توام

نـم نـم‌ ِ نـاب تبسم بس کـه ریــزد از لبت
بی خبر از دور گردون محــو لبخـند توام

هرزمان بادِصبا دستی به زلفت می کشد
در مسیر عطری از بویِ خوش آیند ِ توام

یک نفس ای نازنین از خـود ندارم اختیار
تا مـن ِ شوریـده دل در تـاب تــرفند توام

ازهمانروزی که در باغ وفا خـوردی قَسم
مفتخـر بـر پایه های عهـد و سوگند توام

گرچه دستی دارم ازالطاف حافظ درغزل
در هوای شعـر ِ شیـرین از لب‌ ِ قــند توام

سال هـا بگذشته امّـا همچنان بانـو عسل
بیــن صبــر و نـا امیــــدی آرزومــند توام