14 دی 1395جـذّابی و همرنگ شقایق شده ای تو
پیـدا نشود مِثل تــو در پهـنه ی گیتی
با عشوه بیا در محـل و محـفل عشاق
از باغ بهشت آمــده ای تا که بگوئی
ای گــوهر درّدانه بدان قدر خودت را
آنقــدر ظریفی کـــه به عنوان تشابه
تا کی بزنم بر سر و با شکوه بگویم
گاهی دل مـــا را به نگاهــی ننوازی